نكتهاي كه براي باشگاه منچسترسيتي با آن سطح از هزينه و سرمايهگذاري كلاني كه در اين تيم توسط سران باشگاه صورت گرفته بود بسيار حايز اهميت و مهم به شمار ميآيد. اما چيزي كه كيفيت اين قهرماني را اندكي پايين ميآورد اين است كه بايد ديد مانچيني در چه شرايطي اين تيم را توانست براي اولينبار صاحب جام كند و ارزش اين قهرماني در كارنامه او با چه نمرهاي ثبت خواهد شد.
ضعف مديريتي كه با آغاز اين فصل و هدايت تيم دوم شهر منچستر توسط روبرتو مانچيني به وضوح در رفتارش نمود پيدا كرد؛ اگرچه روبرتو در دوران بازيگري اش و در زماني كه كارش را در اينتر آغاز كرد نشان داد، در آن دوره هم يك بازيكن فهيم بوده و هم اينكه اكنون كه رداي مربگيري بر تن كرده يك مربي باسواد از آب درآمده است، اما عدم مديريت او در برخي مسايل اين فصل باشگاه، گهگاهي اين تيم را در جاده پرفراز و نشيب قرار داد و به زعم خيلي از كارشناسان شايد با يك اتفاق توانست جام را به خانه سيتيها ببرد.
شيخ منصور مالك باشگاه منچستر سيتي در اين فصل با هزينهاي زياد توانسته بود بسياري از برترينهاي جهان را همچون تيمهاي بزرگ دنيا به خدمت بگيرد، حداقل خواستهاش با روبرتو، رسيدن به جام قهرماني در ليگ برتر بود. شايد او بارها و بارها به طور ضمني از عملكرد مانچو ابراز رضايت كرده بود ولي در عمل سير رفتاري اين مربي ايتاليايي طوري بود كه حتي بعد از توقف رقيب سنتي و مدعي اول قهرماني يعني يونايتديها در بازي با اورتون و حتي برد آنها در داربي شهر منچستر كه منجر به پيشه گرفتن آنها در جدول شد، او هم در روز آخر باور بالا بردن جام قهرماني آن هم در دقايق پاياني برايش كمي سخت و ناباورانه به نظر ميرسيد.
رعايت نكردن مباحث رفتاري اين مربي ايتاليايي كه برهمين اساس روزهاي خيلي سختي را در اين فصل در سيتي گذراند با بازيكناني چون ياغي بزرگ يعني توز مثال بارز و عيني اين مساله است. توز بعد از اينكه يونايتديها را به واسطه مشكلاتي كه با فرگوسن داشت ترك كرد و براي انتقامگيري و رخنمايي بازياش به اين پيرمرد اسكاتلندي ديار سهشيرها، راهي تيم رقيب شد. او در اين تيم هم نتوانست خوب رفتار كند و در چندين برهه با سرمربي اين تيم يعني مانچيني به مشكل خورد تا جايي كه او تلويحا از تركيب اصلي به روي نيمكت منتقل شد. داستان اين عدم مديريت رفتاري توسط مانچو جايي جلوه ميكند كه در بازي اين تيم مقابل بايرنمونيخ وقتي از تهوز ميخواهد خود را آماده اين بازي كند او خيلي راحت از اين مساله سرباز ميزند و به ميدان نميآيد و بقيه ماجرا اتفاق ميافتد كه منجر به ترك خودسر اين طغيانگر آرژانتيني از شهر منچستر و رفتن او به زادگاهش و پرداختن به بازي تفريحي مفرحي همچون گلف ميشود.
ختم به خير شدن اين داستان خيلي زود با اعلام مانچيني آن هم بعد از همه آن كش و قوس و با گفتن يك جمله كه «اگر او معذرتخواهي كند ميتواند بازي كند» ختم به خير شد و او دوباره بازي كرد. حتي در بازي آخر مقابل رنجرز اسباب قهرماني اين تيم را فراهم كرد ولي حركتي كه او بعد از زدن گل و حالتي طعنهآميز جلوي مانچيني اجرا كرد و حركت يك ضربه در بازي گلف را به نمايش گذاشت، نشان از يك خشم فرونشانده شده بود كه اين پيام را براي مانچيني داشت: «من رفتم گلف بازي كردم و بازي هم كردم».
اين رفتار تهوز بدون شك نقطه سياهي در عملكرد مديريتي مانچو خود و در آينده كاري اين مربي نه چندان پابه سن گذاشته ايتاليايي در باشگاه سيتي تاثير بسزايي خواهد گذاشت. آنجا كه قطعا مديران باشگاه كه نظارهگر اين بازي بودند بعد از ديدن رفتار اين بازيكن در مواجهه با سرمربي خود با سوالات بيجواب زيادي در ذهنشان مواجه شدند. آنهايي كه با وجود درآمدهاي كلان نفتي خود ترسي از خرج كردن پول ندارند، ولي آنقدر ريسكپذير نيستند و اگر هنوز همان ارث سنتي را از ديگر مديران باشگاههاي عربي حاشيه خليج فارس برده باشند، قطعا نميخواهند كه هم پول بدهند و هم نظارهگر سيهروزي تيمشان با تن دادن به يك بدعت اشتباه حتي به قيمت گرفتن جامقهرماني باشند.
آنها شايد از همين حالا دنبال جايگزيني مناسب همچون گواردويلاي بيكار، رانيري، لورن بلان، فابيو كاپلو و ديگر بزرگان جهان توپ گرد براي هدايت فصل تيمشان هستند و يا شايد فقط با دادن يك قرباني بين مانچيني و تهوز اين غائله را ختم به خير كنند.
نظرات شما عزیزان: